نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی. دانشکده ادبیات و علوم انسانی. دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، خراسان رضوی. ایران.
چکیده
اصطلاح عناصر داستانی، بر مجموعهای از اجزا، ویژگیها و جزییّات صوری یا محتوایی دلالت دارد که ترکیب آنها با یکدیگر زمینهساز تألیف روایت میشود و راوی از رهرو پیوند روشمند آنها میتواند به طرح کلّی و مفهوم ذهنی خود عینیّت ببخشد و از طرفی، مخاطب را هم به شیوهای مطلوب در جریان رویدادها قرار دهد و توفیق در تحقّق این ارتباط به منزلۀ تمهیدی در جذّابیت روایت تلقّی خواهد شد. پیلتننامه یکی از حماسههای منثور ناشناختۀ ادب فارسی است که عبدالرّحمن مراغی آن را تألیف کرده است و یگانه دستنویس آن در تاریخ 972 ق کتابت شده است. پژوهش حاضر برای نخستین بار میکوشد به روش استقرایی و با رویکرد متنشناختی، از راه معرّفی و ارزیابی عناصر داستانی پیلتننامه نسبت به مشخّصات مبهم و امتیازات پوشیدۀ این حماسۀ منثور روشنگری کند و در دو بخش ترتیب یافته است. در پارۀ نخست، پس از بیان مقدّمات، مشخّصات دستنوشتۀ پیلتننامه، داستانپرداز، زمان و منشاء تألیف روایت معرّفی شده است و پس از ارائۀ خلاصۀ داستان، در بخش دوم عناصر داستانی پیلتننامه در هفت بخش پیرنگ، توصیف، درونمایه، روایت، زاویۀ دید، زمان و مکان و شخصیّت تحلیل شده است.
کلیدواژهها