نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد دزفول، دانشگاه آزاد اسلامی، دزفول، ایران.
چکیده
روایتهای عامیانه و شفاهیِ در پیوند با ادب حماسی و به ویژه شاهنامه، در ادامۀ سنّت شاهنامهنگاری پدیدار شده و این آثار، از جمله منابع مهمّی است که در گشودن دشواریهای ادب حماسیِ رسمی، ابزاری راهگشا است. پیش از این شادروان ابوالقاسم اِنجوی شیرازی این روایتها را در مجموعهای سه جلدی به نام فردوسینامه گرد آورده و منتشر کرده است. از جمله ویژگیهایی که در روایتهای این مجموعه دیده میشود، علّتتراشی برای برخی رویدادهای حماسی است. در این پژوهش که به روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده است، میکوشیم علّت وقایع در روایات عامیانه را پیش کشیم و ضمن مقایسه با شاهنامه، به تحلیل آنها بپردازیم. نتیجۀ پژوهش نشان میدهد رویدادهایی که در روایات عامیانه میبینیم یا اساساً در شاهنامه برای آن علّتی نیامده (مانند علّت بویاترنج در دست گرفتن رستم یا علّت سروده شدن داستان رستم و اسفندیار) یا اگر علّتی در پدیداری آن آمده، متفاوت است با آنچه در روایات عامیانه میبینیم (مانند علّت به کوه بستن ضحّاک، دشمنی سلم و تور با ایرج و...). در این روایات، راوی به اقتضای نگرش عوامانهاش، برای رخدادها دلیلی عامیانه میتراشد. چنین به نظر میرسد که در بیشتر موارد (مانند علّت دشمنی سلم و تور با ایرج، سپیدی موی و روی زال، جنگ کک کوهزاد و زال، دشمنی کاوس و رستم و به زابل بردن سیاوش)، پای زنی در سبب وقوع حوادث در میان است.
کلیدواژهها